گلدون

مطالب داغ.تازه .تفریحی و به روز. برای شنیدن موسیقی فلش پلیر را فعال کنید

گلدون

مطالب داغ.تازه .تفریحی و به روز. برای شنیدن موسیقی فلش پلیر را فعال کنید

متن احساسی




به خوابهایم سرک نکش وقتی در لحظات  بیداری ام حضور نداری

 

 میسوزم و همه اش تقصیر توست آنهمه فکر عاشقانه
هیزم شدند برای آتش سوختنم!!!



 


مگذارکه جاده های تنهایی از کوچه چشم تو بگذرند ، کسی در این حوالی هنوز منتظر است


دستهایت را که بازکنی...به هیچ جا بند نیستم...سقوط میکنم



هر وقت کم می آورم می گویم اصلا مهم نیست
اما تو که می دانی نبودنت چقدر مهم است....!ا



دستم نمی رسد به این آسمان اما دست تو را که می گیرم
انگار چند ستاره در مشتم پنهان کرده ام


بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست... رواست که چنین بی حساب دل ببری...؟!


روزهای دور از تو را هرگز نخواهم شمرد ، تا همیشه بگویم همین دیروز بود



مشکلات به سبکی هوا ، عشق به عمق اقیانوس
دوستی به محکمی الماس ، موفقیت به درخشانی طلا
این ها آرزوهای من برای توست


سوژه بدین گریه کنم، اشکمو زودی ول کنم، با سختی غصه و غم یکمی دل دل کنم


سلام میکنم به باغچه ای که خاکش منم و گلش تویی و خارش هر چی بی وفاست


وفا داری را باید از نیلوفر آموخت، دور هر شاخه ای که می پیچه تا آخر عمرش در آغوشش میگیره


آدما وقتی از هم دورند اس ام اس میفرستند، من برای تو که تو دلمی چی بفرستم؟




آن کس که میگفت دوستم داره، عاشقی نبود که به شوق من آمده باشه، رهگذری بود که روی برگ های خشک پاییزی راه میرفت، صدای خش خش برگها همان وازی بود که من گمان میکردم میگوید: دوستت دارم


فقط موج های دریا هستند که عاشقند، آره فقط اونا هستند، با اینکه میدونند وقتی برسند به ساحل میمیرند، بازم بیقرار رسیدنند

به تو حسودیم میشه! چون قلبم به جای اینکه اول برای خودم بتپه برای تو میتپه


تو دنیای کودکان هرکی زودتر بگه دوست دارم برندست، اما تو دنیای بزرگترا هرکی زودتر بگه دوست دارم بازندست، کودکی باش و نباز

کاش بر ساحل رودی خاموش عطر مرموز گیاهی بودم، چون بر آنجا گذرت می افتاد به سروپای تو لب میبوسیدم



عشق را از ماهی بیاموز که چه بی پایان آب را پر از بوسه های بی پاسخ میکند


قلب من در شهر چشمان تو جا مانه / قدر یک شب هم شده از آن پرستاری کن


چو گل های شقایق داغدارم / بیا پروانه شو بنشین تو در کنارم / بزن مرهم به زخم قلبم / که خنجر خورده ی این روزگارم





اگر تنها گناهم دوست داشتن توست، تنها گناهیست که توبه نخواهم کرد

دلم تنهای تنهاست دیگه از همه سیره / ولی با همه درداش برای تو میمیره

مثل باران خاطراتت ماندنیست / لحن پر مهر صدایت خواندنست / گرچه ما اندک زمانی در کنارت بوده ایم / تا ابد مهرو وفایت ماندنیست


مثل باران خاطراتت ماندنیست / لحن پر مهر صدایت خواندنست / گرچه ما اندک زمانی در کنارت بوده ایم / تا ابد مهرو وفایت ماندنیست




تا کجا باید سفر کرد تا کجا باید دوید / از کجا باید گذر کرد تا به قلب مهربان تو رسید؟


برگرد... یادت را جا گذاشتی نمی‌ خواهم عمری به این امید باشم که برای بردنش برمی ‌گردی


هزاران کلمه در جای خالی ات ریختم اما جای خالی تو پر نشد. آیا تو از جنس بی نهایت بودی ؟


 

درخت را به نام برگ ..بهار را به نام گل..ستاره را به نام نور..کوه را به نام سنگ

دل شکفته مرا به نام عشق..عشق را به نام درد مرا...به نام کوچکم صدا بزن...



خوشبختی من پیدا کردن تو از میان اینهمه ضمیر بود


روزی می رسد که برگ برنده ات "دل" می شود ولی تو دیگر حاکم نیستی!!!


 بالا و پایین پریدنم از شوق زندگی نیست، ماهی روی خاک چه می‌کند؟



سنگت را بر سیــنه زدم ... دیـدم ...  سنگ بر سنـگ بند نمی شـود ...!



هر روز چشم می دوزم تا بیایی ... چشــم روی پارچه هم ... نگـاه تو را کم دارم ... بیـا!




هر چه از من دور شوی سایه‌ات بزرگ می‌شود...می‌افتد روی زندگیم...سیاه می‌شود روزگارم!!...



ایـن روزهـا نـه مـجـالـی بـرای دلـتـنـگـی دارم و نـه حـوصـلـه ات را.. ولـی بـا ایـن هـمـه
گـاه گـاهـی دلـم هـوای تـو را مـیکـنـد



عاشق تر از همه ما موش کوری ست که زیبایی جفت اش راچشم بسته باور می کند !



عطر پیرهنت ، شفایم میدهد ، نگفته بودند یوسف.... خواهر دارد !!!



لحظه هایی هست که دلم واقعاً برایت تنگ می شود.من اسم این لحظه ها را "همیشه" گذاشته ام




گرچه پایان راه ناپیداست من،به پایان دگرنیندیشم که همین دوست داشتن زیباست

نظرات 3 + ارسال نظر
sara.kian شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 14:46

*شاید آن لحظه که سهراب نوشت:

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم.....

روزگاری نبود....

که در آن عشق چون قل قلی بر لبها است....

ارزش دوستت دارم ها.....

در داشتن یا نداشتن چند سکه است.....

نگاه ها همه سرد....

قلب ها همه غرق دروغ.....

و هوس....

که در این دوران عجب بازاری دارد....

اما.....

باز هم عشق هست....

باز هم می توان به دنبال دلی عاشق بود.....

او که بین این همه بازی ها....

این همه نیرنگ ها.....

تا قلب بی زنگار چون آیینه اش.....

سالها فاصله است....

از خدا می خواهم.....

آن گونه که سهراب نوشت.....

نشکند چینی نازک تنهایی او.....

و اگر دست قضا....

می خواهد که نماند تنها....

شریک این دل بی همتا....

آن طور که سهراب سرود.....

در نظرش عشق این گونه یابد معنا.....

به اندازه پرهای صداقت آبی.....

فرانک سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 00:27 http://www.faranak67.blogfa.com

خیلی ناز بود...

yasaman جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:52

سر به هوا نیستم اما همیشه چشم به آسمان دارم حال عجیبی ست دیدن همان آسمان که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد