گلدون

مطالب داغ.تازه .تفریحی و به روز. برای شنیدن موسیقی فلش پلیر را فعال کنید

گلدون

مطالب داغ.تازه .تفریحی و به روز. برای شنیدن موسیقی فلش پلیر را فعال کنید

پاناکوتای انار ( مخصوص شب یلدا )


پاناکوتای انار دسر شب یلدا,طرز تهیه پاناکوتای انار


مواد لازم :

 خامه ۲۰۰ گرم
 شیر  ۲/۱ لیوان
 پودر ژلاتین ۱ ق غ
 عسل ۱ ق غ
 چوب دارچین ۱ عدد
ژله انار ۱ بسته
آب جوش ۱ لیوان
انار ۱ عدد


طرز تهیه :

ابتدا انارهارو دون کنید ، ظرف موردنظرتون را انتخاب کنید و به صورت مورب قرار بدید و کمی از انارهارو توش بریزید مثل عکس...

  


 

پاناکوتای انار دسر شب یلدا,طرز تهیه پاناکوتای انار


من ظرفمو توی جا تخم مرغیم گذاشتم اگه برای شما پایه نداشت می تونید توی ظرفی کمی نمک بریزید و لیوانتونو توی اون کج کنید بعد انار بریزید اینطوری تکون نمی خوره .


ا لیوان آب جوش را توی ژله بریزید تا حل بشه بذارید کمی خنک شه بعد روی انارها قاشق قاشق بریزید ، تا کمی نزدیک لبه لیوان و بگذارید تو یخچال تا ببنده ۱ ساعت کافیه .

ژلاتین را با شیر قاطی کرده و روی کتری بخار آب قرار داده تا ذوب بشه و خوب حل بشه . چوب دارچین هم می شویید و میذارید توش تا عطرش به مواد بره .


توی ظرف دیگه خامه رو با ۲ قاشق عسل مخلوط کنید یا به جای عسل شکر بریزید اینطوری سفیدتر میشه و رنگ عسل و به خودش نمی گیره من عسل ریختم چون طعم بهتری میده بعد مواد ظرف بالا یعنی شیر و ژلاتین و بهش اضافه می کنیم تا کمی حل بشه و بعد گاز را خاموش می کنیم.


پاناکوتای انار دسر شب یلدا,طرز تهیه پاناکوتای انار


دارچین هارو هم دریبارید.


پاناکوتای انار دسر شب یلدا,طرز تهیه پاناکوتای انار


توی ظرف بزرگتری یخ و آب می ریزیم و این ظرف مواد توش میذاریم تا زودتر خنک بشه و بعد قاشق قاشق به لیوان ژله بسته شده اضافه می کنیم می گذاریم ۲ ساعت تو یخچال بمونه و بعد نوش جان کنید.

خیلی خوشمزه میشه من که زیاد اهل ژله و دسر نیستم پسندیدم پس شما هم می پسندید .






اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

اعتراف میکنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تی وی رو خاموش میکردم تا کارتون تموم نشه وبعد میومدم گریه میکردم به مادرم میگفتم کاره تو بود روشن کردی کارتون تموم شد

 


اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

اعتراف می کنم کوچیک که بودم تو سالن خونمون وقتی کسی نبود عینهو دیوونه ها شروع می کردم به رقصیدن... بعد یهویی یادم میو مد که خدا داره نگاه می کنه! خجالت می کشیدم می رفتم یه گوشه می نشستم!


اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم کارتون فوتبالیستها رو نشون میداد،منم که بدون استثنا عاشق تک تک پسرای تو کارتون بودم، میرفتم لباسمو عوض میکردم ،یه لباس خشگلو شیک میپوشیدم، که وقتی تو تو دوربین نگاه میکنن،منو ببینن عاشقم بشن


اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

اعتراف میکنم بچه که بودم یه روز تومدرسه یکی از دوستام (خدا بگم چیکارش کنه)،بهم گفت هرکی توخونشون پاسور(ورق) داشته باشه و پاسوربازی کنن،باباشو میگیرن اعدام میکنن! ماهم که ازترس مرده بودیم تا رسیدیم خونه پاسورامونو سربه نیس کردیم و به خیالمون جون بابامونو نجات دادیم. تازه بعداز اونم تایه مدت توکوچه خیابون،خونه فامیلا،دوست،آشنا خلاصه هرجا پاسور میدیدیم سربه نیس میکردیم و جون آدمارو نجات میدادیم...

اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

اعتراف میکنم یه بار اتو کشیدن موهام یکساعت طول کشید چون موهام بلند بودن ، بعد از کلی کیف کردن واحساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتو موم خاموشه

اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

اعتراف می کنم سوم دبیرستان بودم امتحان شیمی داشتم نخونده بودم بعد از امتحان تو شلوغی برگمو گذاشتم تو کیفم هفته ی بعد دبیرمون کلی معذرت خواست گفت برگه ی شمارو گم کردم پیدا میکنم میارم

اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

اعتراف می کنم اعتیادم به خوردن سرلاک از بچگیم تا 3سال پیش یعنی 26 سالگیم ادامه داشت . وقتی از سر کاربا کت و شلوار و ریش پرفسوری می رفتم داروخانه برای خرید سرلاک و یارو می پرسید کوچولوتون چند وقتشه احساس حماقت خاصی بهم دست می داد

اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

کلاس اول دبستان بودم سر درس "ص" وقتی داشتم مشقاشو مینوشتم به ذهنم رسید ما تو زبان عامیانه میگیمبارون اما کتابیش میشه باران پس صابون هم لابد صابانِ اصلش!!! از این نبوغ خودم خرکیف شدم همه مشقامو نوشتم صابان!!! فرداش معلممون به شدت نبوغمو برد زیر سوال

اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

اعتراف می کنم واسه مصاحبه ی دانشگاه رفته بودم ، یارو گفت اصول دین رو بگو منم شرو کردم به خوندن : اصول دین پنج بود دانستنش گنج بود ...

اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

اعتراف میکنم یه بار با چند تا از بچه ها قرار گذاشتیم بریم دم در کلاس یکی از بچه ها اذیتش کنیم،واسه همین یه لقمه جور کردیم رفتیم در کلاسشون،(حالا تصور کنید تو کلاس پر دختر) رفتیم در زدیم گفتیم ببخشید استاد ،آقای فلانی تو این کلاسن؟؟؟استاده گفت بله ایشون ته کلاس هستند، ما هم گفتیم شرمنده مامانشون اومده بود دم دانشگاه گفت این لقمرو بدیم بهش ،غذا نخورده،یعنی میتونم بگم کلاس ترکید

اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

اعتراف می کنم سال اول دانشگاه شدیدا به یکی از دخترها علاقه مند شده بودم و روم نمیشد بهش بگم ،همیشه آرزو می کردم بهش ماشین بزنه دم دانشگاه و من ببرمش بیمارستان و نجاتش بدم بلکه عاشقم شه!!

اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باقچه و سیگار خاموش موند تو دستم

اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !

اعتراف می کنم یه با زنگ زدم 700 اپراتور ایرانسل کلی پشت خط منتظر موندم تا بعد یه ربع یه پسره جواب داد منم حواسم دیگه به گوشی نبود هل شدم گفتم: سلام منزل آقای ایرانسل؟

اعتراف های طنز و خنده دار خواندنی !



گاهــــی راحت تر آن اســـت که با وجــــود اندوهـــی که درونتان مــــوج میزند، لبــــــــخند بــزنید، تا ایــنکه بــخواهیــد به همـــه عالــــــــم علــــــــت غــمگینی خــود را توضـــیح دهیـــد!