ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
رفاقت غروب بی پایان است که خورشید در حسرت آن می سوزد.
ما کشته ی عشقیم محبت کفن ماست ، پرورده ی عشقیم و رفاقت هدف ماست.
خوشا آنان که در بازار رفاقت ، رفیق بی وفا مثل تو دارند ، وگرنه نارفیقان زبان باز ، به بازار رفاقت بی شمارند.
بهترین سلام روی زیباترین بال کبوتران مهاجر تقدیم به تنها محفل رفاقت.
دستمال خیس آرزوهایم را فشردم همین 4 قطره چکید : زنده باد رفیق بامعرفت.
دور بودن از عزیزان مشکل است ، امتحان باوفایی در جدایی حاصل است ، گرچه من دورم ز پیشت ای رفیق ، دوریت دریا و یادت ساحل است.
ما را یک دل از خوبان جدا نیست ، ولی صد حیف خوبان را وفا نیست ، به دوستان دل سپردن کار سهل است ، ز دوستان دل بریدن کار ما نیست.
ما به لطف هر رفیقی دلخوشیم ، هر رفیقی را نبینیم ناخوشیم.
خونه دارم سقف نداره ، چراغ دارم نفت نداره ، یه دوست دارم حرف نداره.
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
ادامه مطلب ...