گلدون

مطالب داغ.تازه .تفریحی و به روز. برای شنیدن موسیقی فلش پلیر را فعال کنید

گلدون

مطالب داغ.تازه .تفریحی و به روز. برای شنیدن موسیقی فلش پلیر را فعال کنید

دختر ۲۱ ساله اای که باعث شگفتی شده است!! + عکس

سلام  به حق چیزای ندیده

دختر ۲۱ ساله انگلیسی به دلیل ابتلا به بیماری نادری هر ۷ ماه یک‌بار ۲ ماه به خواب می‌رود.

«لیلی کلارک» دختر دانشجوی انگلیسی هر ۷ ماه یکبار ۲ ماه به خواب می‌رود.
این دختر ۲۱ ساله که از بیماری نادری به نام سندرم «کلن-لوین» (Kleine-Levin Syndrome) رنج می‌برد در زمان امتحانات دانشگاه زمان کریسمس و سال نو در خواب بوده است. به گفته والدین لیلی، وی از ۲۴ ساعت شبانه روز، ۲۳ ساعت را در خواب بسر می‌برد و تنها مدتی را به کمک والدین برای تغذیه از خواب بیدار می‌شود و دوباره به خواب می‌رود.




شعادت


شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
 فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود
 
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
 صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود
 
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
 زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
 
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
 آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
 
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
 اشک شبش به غربت روزش گواه بود
 
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
 عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود
 
هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب
 حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
 
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
 زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
 
وقتی که از محاسن او می‌چکید خون
 عباس را به صورت بابا نگاه بود
 
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
 رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود

اخرین باری که خندیدید کی بود؟


بخندید تا دنیا به رویتان بخندد !!!


آخرین باری که خندیدید کی بود؟ یادتان هست؟ منظور یک خنده خوب و از ته‌دل است؛ خنده‌ای که صورت شما را سرخ  کند و هنگام خندیدن اشک از چشمانتان جاری شود. البته خندیدن آسان است، اما هنگامی که بتوانید اندیشه‌های خود را تحت تسلط‌ در‌آورید می‌توانید ادعا کنید به کنترل شادمانی خود نیز دست یافته‌اید.

وقتی اصول شادمان زیستن را بیاموزید، آن وقت به آسانی می‌توانید با کمک آن بهتر زندگی کنید. خندیدن و شاداب بودن کاملا طبیعی است. خنده چیز کوچکی است که می‌تواند نتایج بزرگ بر جای گذارد. هیچ غذایی مغذی‌تر از شادمانی نیست. پس اگر قرار است روزی تصمیم بگیرید شاد و خوشحال باشید، چرا آن روز همین امروز نباشد؟ بنابراین با خنده و شادی و نشاط به استقبال روز جدید بروید.

ادامه مطلب ...

ترانه


سلام   چی بذاریم حالا این وبم اپ بشه ههههههههه

شعر یه ترانه از مجید یحیایی رو می نویسم خودم که خیلی زیاد اهنگشو دوس دارم

می دونی یه تکیه گاهی هم دمــــــی
عشق تو وجودمــــی  مر حمــــــــــی
می دونی عـشقم برام مقدســــــــــه
اخــه تو هــــمه کــــسم تو خونمــــی
بذار ســــر بــــذارم رو شـــونه هــــات
ببین احســـــاس منو تـــوی چـشـــام
تـــو شــــــروع تــــــولـــد دوبـــاره ای
تو برام مـــثل نفـــــس تو ســـــینه ای
عشـــقت،   چه شیرینه. نـــــــازت به دلم می شینه
توای دارو نـــــــــدار مـــن وووووووووای

می دونی یه تکیه گاهی هم دمــــــی
عشق تو وجودمــــی  مر حمــــــــــی
می دونی عـشقم برام مقدســــــــــه
اخــه تو هــــمه کــــسم تو خونمــــی
بذار ســــر بــــذارم رو شـــونه هــــات
ببین احســـــاس منو تـــوی چـشـــام
تـــو شــــــروع تــــــولـــد دوبـــاره ای
تو برام مـــثل نفـــــس تو ســـــینه ای
عشـــقت،   چه شیرینه. نـــــــازت به دلم می شینه
توای دارو نـــــــــدار مـــن وووووووووای


واقعا  اهنگ خوشگلیه


مورچه کارمند وشیر مدیر

مورچه کارمند وشیر مدیر


مورچه هر روز صبح زود سر کار می رفت و بلافاصله کارش را شروع می کرد و با خوشحالی هر روز کار زیادی انجام می داد. رئیسش که یک شیر بود از اینکه می دید مورچه می تواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود. بنابراین سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد تا این موضوع را بررسی کند.

اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود. او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت. عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت. شیر از گزارشات سوسک لذت می برد و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید را توصیف می کند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه تحلیل کند. او می توانست از این نمودارها در گزارشاتی که به هیات مدیره می داد استفاده کند. بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینت لیزری بخرد. او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد.



مورچه که زمانی بسیار بهره ور و راحت بود از این حد کاغذ بازی افراطی و جلساتی که بیشتر وقتش را هدر می داد متنفر بود. شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی که مورچه در آن کار می کرد معرفی کند. این سمت به جیرجیرک داده شد. اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود. این مسئول جدید یعنی جیرجیرک هم به یک عدد کامپیوتر و یک دستیار شخصی به منظور کمک به برنامه بهینه سازی استراتژیک کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد.

اکنون واحدی که مورچه در آن کار می کرد به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آن جا نمی خندید و همه ناراحت بودند. در این زمان بود که جیرجیرک، شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه سنجش شرایط محیطی وجود دارد. با مرور هزینه هایی که برای اداره واحد مورچه می شد شیر فهمید که بهره وری بسیار کمتر از گذشته شده است.

بنابر این او جغد که مشاوری شناخته شده و معتبر بود را برای ممیزی و پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود. جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد. نتیجه نهایی این بود: «تعداد کارکنان زیاد است».

حدس می زنید اولین کسی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟

مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگیزه اش را نشان داده و نگرش منفی داشت.