گلدون

مطالب داغ.تازه .تفریحی و به روز. برای شنیدن موسیقی فلش پلیر را فعال کنید

گلدون

مطالب داغ.تازه .تفریحی و به روز. برای شنیدن موسیقی فلش پلیر را فعال کنید

اعمال روز میلاد حضرت محمد


در روز جمعه هنگام طلوع فرج در عالم الفیل در ایام سلطنت‏ انو شیروان[مرحوم حاج شیخ عباس(ره)در متن کتاب از انو شیروان به عنوان انو شیروان عادل یاد کرده،و در حاشیه آن توجیهى را در رابطه با عدالت او از مجلسى اول نقل کرده است،ولى با مراجعه به کتب تاریخى به ویژه شاهنامه فردوسى این معنا به دست مى‏آید که انو شیروان آتش‏پرست از متکبران و و ستمگران به ملت ایران بوده،و در سه روز صد هزار نفر از مخالفان ستمکاریهایش را به وضع فجیعى کشت از این جهت،از آوردن کلمه عادل خوددارى کردم و توجیه مجلسى اول را هم مردود مى‏دانم.انصاریان.]واقع شد،و همچنین در این روز شریف در سال هشتادوسه ولادت حضرت صادق علیه السّلام‏ اتفاق افتاد،و باعث فزونى فضل و شرافت این روز گردید. در هر صورت این روز،روز بسیار شریفى است و براى آن چند عمل وارد است



ادامه مطلب ...

افسوس

تا الان شده فکر کنی چقدر خسته ای؟!!!؟ چقدر ذهنت درگیره و ندونی چکار کنی!؟ کلافه ای! دلت می خواد چشاتو ببندیو فکر کنی همش یه سرابه! فکر کنی هیچی نشده ،به خستگی که داری فکر نکنی! وای که چقدر دوست داری خیالتو از همه چی پاک کنیو اروم بشی!

 ای کاش می شد اوضاع اونجوری پیش می رفت که ما می خوایم ،ولی نمیشه!!!


هزار آه و افسوس که ما آدمیم

شاید یادتون رفته 1

شاید یادتون رفته باشه ، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم


شاید یادتون رفته باشه ، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم

 

شاید یادتون رفته باشه ، یک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه لاستیکی صورتیا می پوشیدن که دورش پشمالوهای سفید داره !



ادامه مطلب ...

عصر جمعه

عصر های آدینه حال و هوای عجیبی داره. تو هر شلوغی و بروبیایی هم که باشی، بازم سنگینی و سکوت عصر جمعه رو روی دلت احساس می کنی. اصلا عصر آدینه یعنی دلتنگی. یعنی غریبی. یعنی سکوت. یعنی تنهایی ... صبح های جمعه رنگ و بوی دیگه ای داره، مخصوصا اگه با عشق و عهد و ندبه شروعش کرده باشی، یه جور امید و شوق انتظار تو عمق چشمات برق میزنه. در عوض عصرهای جمعه یه سکوت و سنگینی و دلتنگی سر تا پای وجودت رو پر میکنه. آدم دوست داره همش تو خودش باشه. یه گوشه با صفا گیر بیاره و به آسمون نیلی ذل بزنه. عصرهای روز جمعه برگها ساکت و بی سر و صدا کنار هم آروم میگیرند. درخت ها با متانت و وقار، تنهایی شون و به سیاهی شب پیوند می زنند. باد از هیاهو و هیجان می افته و سر به کوه و بیابون میذاره. پرنده ها هم دیگه شور شوق خواندن ندارن پس یه گوشه تو خلوت زندگی گیر میارن و به آسمون شب زده خیره میشن. حالا اگه به لحن غم زده شون دقت کنی زمزمه سمات رو احساس میکنی. عصر جمعه فرصت مناسبیه که یه گوشه خلوت بشینی و به روزهای از دست رفته عمرت یه نگاهی بندازی. با خودت میگی یه جمعه دیگه هم گذشت.... این جمعه هم مثل جمعه قبل و قبل تر. اما یه فرق کوچک با آدینه های گذشته پیدا کرده اونم یه دلتنگی بیشتر. یه افسوس عمیق تر و یه آه سوزناکتره... با خودت میگی این هفته هم مسافرمون نیومد. حتما آماده نبودیم. از خودت می پرسی، نکنه مسافرمون اومده و دیده خونمون آماده پذیرایی از مهمون نیست و از دم در برگشته..... حالا که دیگه گذشت. گفتن چه فایده ای داره؟ الان تنها کاری که می تونی بکنی اینه که سعی کنی آدرس جاده انتظار رو پیدا کنی و قدم بذاری تو کوچه عاشقی. به اولین کوی آدینه که رسیدی یه تخته سنگ خالی گیر بیاری و بنشینی و ذل بزنی به انتهای جاده. تا بلکه مسافری که منتظرشی از راه سر برسه و اون وقته که دیگه میرسی به آخر جاده انتظار. راه و رسم کوچه عاشقی که بیشتر از این نمی شه. حالا تا آدینه دیگه باید چشمت به انتهای جاده باشه. تا بلکه به حرمت چشمهای منتظرت هم که شده عشقمون از سر کوچه بن بست دل ما هم گذر کنه.... ولی یه قولی هم بده که اگه آدرس جاده انتظار و کوچه عاشقی رو پیدا کردی به بقیه راه گم کرده ها هم نشون بده . ثواب داره به خدا.