اههه

کاش منم مثل اون بودم یه روز عاشق این میدشو فرداش عاشق یکی دیگه نمیدونم مردم چطوری میتونن هر روز یکی رو بخوان چرا من هر بار که چشمامو باز میکنم یاد اون عوضی میاد تو ذهنم و عذابم شروع میشه .خود احمقم همیشه میدونستم ولم میکنه باز ادامه دادم چراشو نمیدونم شاید امیدوار بودم بعد هم باهاش در تماس باشم تا عذابم کمتر بشه ولی اون همیشه فکر منافع خودش بود  کاش فراموشی میگرفتم .کاش  میتونستم دوسش نداشته باشم واقعا احمقم  ، خسته شدم بس که شب و نصفه شب با یادش بیدار شسدمو خوابیدم زندگیمو فلج کرد با اینجور رفتنش خدا نگذره ازش

من یا تو بگو کی نامرده

من یا تو بگو کی تو زرده
من یا تو بی غمو بی درده من یا تو
من یا تو بگو کی نامرده من یا تو اون نگاهش سرده
من یا تو پشت به حرفاش کرده من یا تو
فکر کن نباشی از من جدا شی
فکر کن بتونم من بی تو بمونم
فکر کن نباشی چشمام نباره
فکر کن بتونم فکر کن غم بذا

تو عشقمو شوخی گرفتی
که حواست به چشام نیست
فرقی نداره واسه ی تو میدونم
هیشکی اندازه ی تو

توو لحظه هام نیست
من یا تو بگو کی نامرده من یا تو
اون نگاهش سرده من یا تو
پشت به حرفاش کرده من یا تو
فکر کن نباشی از من جدا شی
فکر کن بتونم من بی تو بمونم
فکر کن نباشی چشمام نباره
فکر کن بتونم فکر کن غم بذاره

هر سال اولین جمعه ماه رجب  با امید با خدا حرف میزدم ولی امسال پر از نفرت و کینه بودم نسبت به دنیا و ادمهای کثیفش ادمایی که موقع انتخاب که میرسه فقط پولو میبینن.موقع سرگرمیا میشی زندگیشون عشقشون  قول میدن تا اخر هستن  ولی پس پرده دارن انتخاب میکنن ههه خیلی خنده داره خنده های تلخ  از این نکبتی که اسمشو عشق گذاشتن،بازی کردن با احساسات ادما .یکی مثل منی که دل بسته شدم و هنوز دارم زجر میکشم. امروز از خدا عاجزانه تقاضا کردم خلاصم کنه از فکرش ولی بازم فایده نداره نمیدونم حکمتش چیه و چرا من باید ضربه بخورم .از اولش باهاش صادق بودم و تهشو میدونستم ازش قول میگرفتم تو هر دیدار با چشمایی که خودشون پر حرف بودن نگاهش میکردم ولی ذات ادما خیلی کثیفه  خودم اگر جای اون بودم واقعا مردونه کنارش میموندنم حتی اگر مجبور بودم کسی دیگه رو انتخاب کنم راضی به شکستش نبودم راضی به یه عمر تنهایی و غم جدایی بهم گفت بعدا ازدواج میکنی یادت باشه  زنت قبلا ممکنه عاشق یکی دیگه باشه حالا میخوام بهش ثابت بشه که شوهر تو هم قبلا عشق یه دختر دیگه بوده کاش براش روشن بشه و با چشمشش ببینه تا درک کنه چ هچرتی بهم گفته.هیچ وقت نمیبخشمشون اینقدر با خودم تکرار میکنم که نمیبخشم تا اون دنیا یادم باشه کیا بهم ظلم کردن.این دنیا امیدوارم خوب زندگی کنن هر چند زندگی من نابود شد و نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم دیگه خواستم که یکی رو بخوام ولی نمیشه میخوام اون دنیا زجریو که من کشیدم خدا بهشون نشون بده و با تمام وجودشون دردشو بکشن . دارم به سختی و با فکری پر از سوال و درد درس میخونم زوری پیش میرو چون قول دادم بهش اون مثلا میخواست پیشرفت کنم ولی کاری باهام کرد که عملا  فلج شدم ممنون ازش شاید تاوان گناهانمه این زجر کشیدن راضیم به رضای خدا ولی حقمو هیچ وقت فراموش نمیکنم هیچ وقت قلب کسی رو به بازی نگیرید  ممکنه ادما یکم فراموش کنن  ولی قلبی که خورد شده شاید سر هم بچسبه ولی جای شکستنش تا اخر عمر  تو چشمه ادعای عاشقی نکنید وقتی بزدل هستین

و چه معمای عجیبی ست ...

آنکه در دلش، درد بزرگی داشت ؛

درد دلی برای گفتن ،

هم داشت ، هم نداشت ...

السلام علیک یا امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام)

اغوش خالی

دیونتم منکه طاقت ندارم

عشق و‌صبوری نمیسازن باهم

تو منو دادی دست غم ولی من یه موی تو رو نمیدم به عالم

سهم من از تو یه اغوش خالی...

شکستن قلبی که بی صداااا بود

دنیا واسه ما فقط ماجرا بود

دستای گرم من و تو جدا بود

نامهربونی که از من بریدییی

شب گریه هامووو نموندی ندیدی

رفتی نگفتی که با من چه کردی... چی از من دیدی چی شنیدی؟؟!

دنیا  دو روزه یه روزش این روزا

مثل شادی کم مثل خنده کوتاه........واسه همه کوتاهه البته 

این سرنوشته اگه دیر اگه دور  .یه روز میرسه که برگردیم از راه!!!

دارم میرم از دست تو خدایا طاقت نداره یه عاشق یه تنها

سهم من از تو یه اغوش خالی.....

شکستن قلبی که بی صدا بود.اره بی صدا بود نشنید چون ادما وقتی نمیشنون که صدای کسی دیگه رو‌بشنون  صدای قبلی باید فراموش بشه تا بتونن سرشونو بکنن زیر برف و‌تو خوشی  یادشون بره قول هاشون یادشون بره شکست یه نفر مسئولیتش با اون بوده بعد میتونن نصیحت کنن 

حافظ چه خوب میگه::

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان

نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین

گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند

کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر

که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم

اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خودتو معرفی کن

سلام.جناب ی دوست شجاعت داشته باش خودتو معرفی کن .لااقل بدونم کی هستی شاید بشه شعارهاتو تحمل کرد

!!!!

به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟

سربه تایید تکان دادی و گفتی آری !

عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود

او که از جان خودت دوست ترش می داری

ای که نزدیک تری از من دلتنگ به من

بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری

من عروس توام ای از من و آغوشم دور

خطبه را گریه من می کند امشب جاری

زندگی چیست به جز خاطره ای افسرده

زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری

گله ای نیست به تنهایی خود دل بستم

به -غزل گریه- هر روز. . . به شب بیداری

روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست

مثل تنهایی من قد بلندی داری

هر چند که من تنها شدم چون تو چشمش یکی بهتر پیدا شد و کنارش خوشه