در دلِ هر باغچه هست مثل گُلی رنگ رنگ
آینه چشم اوست صاف و زلال و قشنگ
خنده مهتاب ازخنده زیبای او
روشنی آفتاب از گُلِ سیمای او
غنچه نگاهش پُر از عطر خوش و نازِ اوست
توی نوکِ چلچله نمنمِ آواز اوست
شاپرک و یاکریم از نَفَسش میچکد
بوی لطیف نسیم ابر صدا میزند
گریهکنان: «او کجاست؟
سایه به سایه، دلم در پی آن آشناست!»
چشم جهان، تشنه ازدیدنِ رخسار او
کِی دلِ ما میشودتازه به دیدار او؟