ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
مرا آن دیده ی تر می شناسد
مرا از خویش بهتر می شناسد
به جرم عاشقی ها سر شناسم
مرا از پشت خنجر می شناسد . . .
.
.
.
امروز برای من شرابی ای عشق / هرچند که از پایه خرابی ای عشق
یک لحظه اگر حال خوشی می بخشی / یک عمر برای دل عذابی ای عشق . . .
.
.
.
هیچ رقیبی ندارم
جزء آیینه
که هر روز تو را نگاه میکند
او را هم شکست خواهم داد . . .
یک لحظه سکوت کرد و حرفش را خورد / بغضی نفس و گلوی او را آزرد
می خواست که عشق را نمایان نکند / اشک آمد و باز آبرویش را برد . . .
.
.
.
ندیدی چشم غمگین و تر من / تو رفتی و نشد این باور من
به پایت می نشینم تا بیفتد / دوباره سایه ی تو بر سرمن . . .
.
.
.
نگاهم کن که چشمانت قشنگ است
صدایم کن که دل در سینه تنگ است
مرا با خود ببر آنسوی غربت
که اینجا شیشه هم از جنس سنگ است . . .
.
.
.
نمی دانست معنای خطر را
به باد آشنایی داد سر را
ندیدی ، بوسه باران کرد با شوق
درخت عشق لب های تبر را . . .
.
.
.
تمام آسمان، تعبیر چشمت / حواس پرت من، درگیر چشمت
دلم عاشق شدن اصلا بلدنیست / اگر عاشق شدم، تقصیر چشمت . . .
.
.
.
پس از تو خط قرمز می گذارم/ پس از هر بی تو هرگز می گذارم
مبادا واژه ها دستت بگیرند! / (تو) را در یک پرانتز می گذارم . . . !
.
.
.
دگر درد دلم درمان ندارد /مسیر عاشقی پایان ندارد
مرا در چشم خود آواره کردی / نگاهت دور برگردان ندارد . . . !
.
.
.
میان چشمهایت جای من نیست / میان نامه ها امضای من نیست
بیا از دور دستی کن اشاره / مگو قلبت به زیر پای من نیست . . .
.
.
.
پاییز شدم تا تو بهارم بشوی / پرونده ی سبز روزگارم بشوی
ای عشق چرا مثل دلم زرد شدی؟ / من صبر نکردم که دچارم بشوی . . .
.
.
.
دل من یارو غمخواری ندارد / پریشان است بازاری ندارد
هزاران قلب را تسخیر کردند / کسی با قلب ما کاری ندارد . . .
.
.
.
در راه تو بی اراده رفتن خوب است / در چشم تو بی افاده رفتن خوب است
جایی که همه فکر سواری هستند / دنبال دلم پیاده رفتن خوب است . . .
.
.
.
عمریست غم و درد نشانم داده / در آتش سینه اش امانم داده
رنجور ترین درخت باغش هستم / هر بار مرا دیده تکانم داده
.
.
.
تو مپندار که من غیر تو دلبر گیرم / ترک روی تو کنم دلبر دیگر گیرم
بعد صد سال اگر برسر قبرم گذری / کفنم چاک دهم زندگی از سر گیرم . . .
.
.
.
بی وفا باشی جفایت می کنند/ بی وفایی کن وفایت می کنند
مهربانی گرچه آیینی خوش است / مهربان باشی رهایت می کنند . . .
.
.
.
من در غم تو .تودر وفای دگری / دلتنگ تو من تو دلگشای دگری
در مذهب عاشقان روالی باشد / من دست تو بوسم و تو پای دگری .
*وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم و همچنان تنها می مانیم .
*بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق.
قالبت
سلام سارا ممنونم از نظراتت
قالب نوچچچچچچچچچچچچچ
سلام داداش بهمن شهیار جونم خوفی؟
وب قشنگی داری من از قالبش خیلی خوشم اومد متفاوت و در عین حال جالب بود
مرسی که بهم سر زده بودی فدا مدات داداشیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
سلام اجی ممنونم از نظر هات
ممنون از وب خوبتون
می دانی؟
یک وقت هایی باید
رویِ یک تکه کاغذ بنویسی
تعطیل است
و بچسبانی پشتِ شیشهیِ افکارت
... ... باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال سوت بزنی
در دلت بخندی به تمام افکاری که
پشت شیشهیِ ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویی:
بگذار منتظر بمانند.
سلام مرسی از حظورتون