مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .
پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.
پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.....
پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.
پسر چهارم گفت: نه! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!
مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل آنچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!
اگر در "زمستان" تسلیم شوید، امید شکوفایی "بهار" ، زیبایی "تابستان" و باروری "پاییز" را از کف داده اید!
مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!
زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین؛ در راههای سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند!
سلام وبتون عالیه به ماهم سر بزنین
سلام ممنونم
زیبا بود خیلی زیبا
ممنون اجی مهتا لطف کردی
راستی یادم رفت اینم بگم قالبت مشکل داره بد میاد بالا اهنگ وبتم عالیه کد قالب فک کنم مشکل داره تو یه برنامه دیگه باز کنی متوجه میشی چی می گم این بازدیده وبو با پیج رنک و رتبه گوگل و میاره پایین البته اگر مهم باشه
ممنون ولی تو سیستم خودم راحت باز میشه یکمی سنگینه یبار که لود بشه دفعه بعد راحت باز میشه فکر کنم مشکل مال سرعت باشه .راستی قالبم توی صفحه های واید بهتر نمایش داده میشه
بازم ممنونم اجی
مطلب جالبی بود داداشی.ممنونم
ممنونم اجی