شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید همچو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او میچکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود
سلام داداش شهریار من لینکت کردم
من رو با نام دنیای رپ لینک کن
http://amirhossein7.blogfa.com
.
یک عمر تماشای دری خون آلود / یاد آوری حادثه ای سرخ و کبود
کم کم به علی بال پریدن میداد / ای تیغ نیازی به حضور تو نبود . . .
تسلیت میگم شهادت مولا علی(ع)رو و التماس دعا...
محتاجیم به دعا زهرا ممنون از شعرت
هنوز وقتی در مدینه قدم میزنی صدای ناله های زهرا را میشنوی هنوز دستهای علی بسته است هنوز شیعه با گناه دست به گریبان وهنوز فاطمه پهلو شکستست من با چشم خود دیدم که بعد از هزار سال هنوز باید استین در دهان کرد و اراه گریست
ممنون اجی لطف کردی